سلام شیرین زبون مامان
کاش این روزا تموم نشه هانا ......
کاش تو همین قدری بمونی .... با همین وزن 13 کیلو و قد 85 سانتت .
با همین موهای بلند خرمایی .
با همین چشای براق و درشت .
با همین 9 تا دندون کوچولو و تیز .
با همین انگشتای کوچولو و با همین پاهای تپلی یا به قول عرفان ورم کرده .
.
.
تا من هر ثانیه که زل میزنم بهت .... به سر تا پای بانمکت ... به کارای با مزه و به شیرین زبونیای قشنگت ..
خدا رو هزار بار شکر کنم .
.
.
جدیدا حرف میزنی .... گوشی تلفنو میگیری دستت قدم میزنی و به زبون خودت حرف میزنی.
سر رات یه چیزی هم برمیداری و میخوری .... گاهی وسط حرفای میخندی ...انگارداری یه چیز خنده دار واسه اون طرف تعریف میکنی .... گاهی هم سرش داد میزنی .
درست ادای بابایی رو در میاری .
.
.
.
کلماتی که هانا خانوم درسن 16 ماهگی میگه :
مامان ... مامان
بابا ... بابا
آبَ ... آب
مَئوو ... گربه
آبو ... هاپو
ماه ... ماهی
دودو ... جوجو
دُدِ ... گوجه
ای یا ... بیا
دا ... دایی
عمَ ... عمه
.
.
.
ویک کلمه منحصر به فرد برای خودت داری که یه وقتای خاصی استفاده میکنی .
وقتی که داری با یه نی نی بازی میکنی ... و می خوای به ما بگی که اوضاع خوبه و این نی نی رو دوست دارم و بازی داره بهم حال میده و اینا .....
با ذوق میای میگی :
آبرزه
(تمام حروف این کلمه ساکن هستن)
سلام خانوم،،،از طریق وبلاگ جوگیریات با وبلاگ شما اشنا شدم،،،دو سالی هست خواننده خاموش شما هستم،،،فقط خواستم بگم منم یه دختر دارم که هفت ماه از هانای شما کوچیکتره،،،نوشته هاتون رو خیلی دوس دارم چون دقیقا درکشون میکنم
،،،
سلام
ایشالا خدا دخترت رو برات حفظ کنه .... بچه ها تو این سن خیلی شیرینن مخصوصا دخترا