عزیز دل مامان ....
دنیا جای خیلی عجیبیه ...
بزرگ تر که شدی خودت متوجه میشی .
دنیا یه جای گرد بزرگه که یه عالمه آدم تو هر گوشه ایش زندگی میکنن ....
هر آدمی یه روزی به دنیا میاد و یه روزی هم میره .. اینکه از کجا میاد و به کجامیره رو هنوز کسی قطعی نمیدونه .
تو هم تو هر دوره ای از زندگیت حتما یه نظریاتی دربارش خواهی داشت .
.
.
عزیز دل مامان ....
میدونی ؟؟؟؟
عمر رو وقتی از سر اولش نگاه کنی شاید خیلی طولانی به نظر بیاد ولی وقتی از سر آخرش ببینی میگی : چه زود گذشت.
مثلا من الان وقتی به اون موقع ها که تو تو خیلی کوچولو بودی فکر میکنم میگم : وای چه زود گذشت ....!
فکر کنم آدما لحظه مرگشون ... یعنی اون موقع که دیگه قراره تو این دنیا نباشن و فرصتشون تموم میشه هم همینجوری به روزای عمرشون فکر کنن و بگن که چه زود گذشت ...
.
.
و بدترین چیز ممکن به نظر من میدونی چیه ؟؟؟؟
اینه که از اون لحظه هایی که گذشت ناراضی باشن .
و بهترین حس ممکن هم اینه که از یادآوری گذشته حس خوبی داشته باشن .
.
.
عزیز دل مامان ....
فکر نمیکنم که آدم تو لحظه مرگش یاد اینکه چی خورده و چی خریده و چه درسی خونده و و اینا بیافته ......
فکر میکنم تنها چیزی که اون حظه یادش میافته روابطش با بقیه آدما باشه .
فکر میکنم آدم لحظه مرگش به این فکر کنه که تو کدوم روز و ساعت و ثانیه از عمرش یه نفرو خوشحال کرده .
تو کدوم روز از عمرش به یه نفر کمک کرده .
کی پای درد دل یکی نشسته تا دلش سبک بشه.
یا حتی ....چند بار به کسی با نگاه محبت آمیز نگاه کرده .
.
.
.
عزیز دل مامان ....
من با اینکه آدم از کجا میاد و به کجا میره کار ندارم....
ولی تقریبا مطمئنم که اون لحظه مرزی بین این ور و اون ور خیلی لحظه مهمیه ....
.
.
.
برام مهم نیست که تو چقدر آدم موفق و نابغه ورزشکار و هنرمند و اینا باشی .......
برام مهمه که تو آدم خوبی باشی ..... آدمی که زندگیش پراز تصاویر قشنگ .....برای روزهای مبادا .....
.
.
.
مامان عجیبی هستم ........ تو یک سال نیمگی تو دارم برات حرفای اینجوری میزنم .
ولی احساس میکنم که این بزرگترین چیزیه که میتونم به تو هدیه بدم ......
خوب باش .... لطفا.