دخترانه

رو به تو ............ برای خودم

دخترانه

رو به تو ............ برای خودم

حرفای درگوشی............!

هانا .......................

دوست دارم مامان خوبی باشم ..............

و مادر خوب بودن یعنی تسلیم نشدن .... تسلیم نشدن و تسلیم نشدن ... در مقابل هیچی .

تسلیم نشدن در مقابل بی خوابی ... تسلیم نشدن در مقابل خستگی ... تسلیم نشدن در مقابل سختی هایی که باید هر روز برای بردن تو خونه مامان بزرگ بکشم تا بتونم شاغل بمونم ...... تسلیم نشدن در مقابل وسوسه های استعفا دادن ...... و از همه مهمتر تسلیم نشدن در مقابل بعضی خواسته های نامعقول تو .

مثلا وقتی میخوای لیوانو ببری سر سفره .. نباید تسلیم گریه هات بشم چون ممکنه لیوان بشکنه و بره تو دستت .

یا وقتی میخوای دستتو بکنی تو کیس وقتی درش بازه ....

وتسلیم نشدن در مقابل گریه هات وقتی که خواسته ات خیلی هم عجیب نیست و لی تو نباید یاد بگیری که گریه راه رسیدن به اهدافته ....


تسلیم نمیشم دخترم ....

شبا که بیدار میشی و شیر میخوای من تسلیم خواب نمیشم ..... سر سفره که از سرو کولم بالا میری تسلیم عصبانیت نمیشم .... تسلیم نمیشم در مقابل وسوسه استعفا ......

تو هرروز داری بزرگتر میشی و من هر روز قوی تر . منم دارم با تو بزرگ میشم .

فقط یه چیزه که هر روز تسلیمش میشم :

من در مقابل معصومیت صورتت وقتی که خوابی تسلیمم . تسلیم وسوسه تا صبح نگاه کردنت . تسلیم شیرین زبونیات .

وقتایی که تو خیابون بغل گوشم حرف میزنی و من کیف میکنم از شنیدن کلمات عجیب و غریبی که میگی ....

10 / 6 / 93

9:50 صبح (تو اداره)


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد